يكي بود يكي نبود زير اين سقف كبود
يه غريب آشنا دل و جونمو ربود
اين جوري نگام نكن گل ياس مهربون
اون غريبه خودتي هميشه با من بمون
من نشاني از تو ندارم اما نشاني ام را براي تو مي نويسم
در عصر هاي انتظار به حوالي بي كسي قدم بگذار خيابان
غربت را بيدا كن و وارد كوچه ي تنهاييم شو كلبه غريبي ام
را بيدا كن كنار بيد مجنون خزان زده و كنار مرداب آرزوهاي
رنگي ام! در كلبه را باز كن و به سراغ بغض خيس بنجره برو!
حرير غمش را كنار بزن مرا خواهي ديد با بغضي كويري
كه غرق عصاره ي انتظارآن ور ديوار دردهايم نشسته!!!